چشمان نرگس

چشم فردا کور ست ...

چهارشنبه, ۲۲ بهمن ۱۳۹۳، ۱۰:۵۱ ق.ظ

دوباره 22 بهمن از راه رسیده و اینترنت خانگی من به دلایل نامعلومی قطع و وصل می شود . به دلایل نامعلومی اپراتور پشتیبانی آن طرف خط خمیازه می کشد . نخوابیده لابد . شاید مثل من بی خوابی زده باشد به سرش . شاید مثل من او هم ناراحت ست . درگیر ست . چه میدانم . بلند می گوید بله ؟ و من به طرز عجیبی تفاوتی میان صدای او و نویز های روی خط تلفن که ناشی از روشن بودن مودم هستند حس نمی کنم . عصبانیتم را می خورم . سوالم را می پرسم و از بی تفاوتی حساب شده ی این ترتیب خودکار کیف می کنم .

همیشه از لاک های نصفه و نیمه متنفر بوده ام . شکل ناقص هرچیزی حالم را بد می کند . حتی حالا که خودم در ناقص ترین حالت ممکن هستم . باید حمام بروم ؛ باید لاک های نصفه و نیمه ام را پاک کنم ؛ باید خواندن و نوشتن و حرص خوردن را تمام کنم .

خسته شده ام ؟ حق دارم . لایه لایه تراشیده شده ام و رسیده ام به عصب دردناک زیر استخوانم . نفس محکم که می کشم قلبم به تپش می افتد . صدای بلند که می شنوم استرس می گیرم . بعد از گذشت مدت ها هنوز استرس دارم . حق دارم ؟ آره احتمالن حق دارم .

  • نرگس نظری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی